در عصر ارتباطات، مرز میان حقیقت و خرافه بیش از هر زمان دیگری تضعیف شده است. فضای مجازی بستری فراهم کرده تا انواع اطلاعات نادرست، شبهعلمی و حتی دینیِ تحریفشده به سرعت میان کاربران منتشر شود. یکی از جلوههای این پدیده، گسترش محتوای مرتبط با دعانویسی و باورهای ماورایی در اینترنت است. مقابله با چنین جریانهایی نیازمند ترکیبی از رسانههای مسئول و آموزش آگاهانه است تا کاربران بتوانند میان ایمان واقعی و فریب دیجیتال تمایز قائل شوند.رسانهها نقش محوری در شکلدهی افکار عمومی دارند. اگر رسانهها تنها به بازنشر اطلاعات بدون تحلیل بپردازند، خود به عاملی برای گسترش خرافات بدل میشوند. اما زمانی که خبرنگاران و تولیدکنندگان محتوا با رویکردی علمی و اخلاقی فعالیت کنند، میتوانند ذهن جامعه را به سمت تفکر انتقادی هدایت کنند. برای مثال، برنامههای تلویزیونی و پادکستهایی که به نقد پدیدههای شبهدینی میپردازند، میتوانند به مردم یاد دهند که چگونه حقیقت را از ادعاهای بیاساس جدا کنند.در کنار رسانهها، آموزش فلاتر نیز میتواند بهصورت استعاری نمادی از یادگیری مدرن و مهارتمحور باشد؛ همانطور که در دنیای برنامهنویسی، آموزش اصولی فلاتر افراد را قادر میسازد اپلیکیشنهای سالم و مفید بسازند، در حوزه فرهنگ نیز آموزش تفکر نقادانه میتواند به ساخت جامعهای آگاه و مقاوم در برابر خرافه کمک کند.افزایش سواد رسانهای و دینی در مدارس و دانشگاهها یکی از مؤثرترین روشها برای کاهش تأثیر خرافات دیجیتال است. آموزش صحیح باید به جوانان بیاموزد که هر مطلبی در شبکههای اجتماعی معتبر نیست و هر مدعی معنوی، راهنما و خیرخواه واقعی نیست.در نهایت، مبارزه با خرافات دیجیتال صرفاً با ممنوعیت یا سانسور ممکن نمیشود، بلکه نیازمند ارتقای آگاهی، تقویت رسانههای سالم و آموزش مستمر است. جامعهای که توانایی تفکر انتقادی دارد، نهتنها در برابر فریب مقاومتر است، بلکه میتواند از فناوری برای گسترش حقیقت، علم و ایمان واقعی بهره گیرد.